هوش مصنوعی چیست ؟
« هوش مصنوعی، دانش ساختن ماشین ها یا برنامههای هوشمند است. » همانگونه که از تعریف فوق-که توسط یکی از بنیانگذاران هوش مصنوعی ارائه شده است- برمیآید،حداقل به دو سؤال باید پاسخ داد:
1ـ هوشمندی چیست؟
2ـ برنامههای هوشمند، چه نوعی از برنامهها هستند؟تعریف دیگری که از هوش مصنوعی میتوان ارائه داد به قرار زیر است:
« هوش مصنوعی، شاخهایست از علم کامپیوتر که ملزومات محاسباتی اعمالی همچون ادراک (Perception)، استدلال(reasoning) و یادگیری(learning) را بررسی کرده و سیستمی جهت انجام چنین اعمالی ارائه میدهد.»و در نهایت تعریف سوم هوش مصنوعی از قرار زیر است:
«هوش مصنوعی، مطالعه روشهایی است برای تبدیل کامپیوتر به ماشینی که بتواند اعمال انجام شده توسط انسان را انجام دهد.» به این ترتیب میتوان دید که دو تعریف آخر کاملاً دو چیز را در تعریف نخست واضح کردهاند.
1ـ منظور از موجود یا ماشین هوشمند چیزی است شبیه انسان.
2ـ ابزار یا ماشینی که قرار است محمل هوشمندی باشد یا به انسان شبیه شود، کامپیوتر است. هر دوی این نکات کماکان مبهم و قابل پرسشند. آیا تنها این نکته که هوشمندترین موجودی که میشناسیم، انسان است کافی است تا هوشمندی را به تمامی اعمال انسان نسبت دهیم؟ حداقل این نکته کاملاً واضح است که بعضی جنبههای ادراک انسان همچون دیدن و شنیدن کاملاً ضعیفتر از موجودات دیگر است. علاوه بر این، کامپیوترهای امروزی با روشهایی کاملاً مکانیکی(منطقی) توانستهاند در برخی جنبههای استدلال، فراتر از تواناییهای انسان عمل کنند. بدین ترتیب، آیا میتوان در همین نقطه ادعا کرد که هوش مصنوعی تنها نوعی دغدغه علمی یا کنجکاوی دانشمندانه است و قابلیت تعمق مهندسی ندارد؟(زیرا اگر مهندسی، یافتن روشهای بهینه انجام امور باشد، به هیچ رو مشخص نیست که انسان اعمال خویش را به گونهای بهینه انجام میدهد). به این نکته نیز باز خواهیم گشت. اما همین سؤال را میتوان از سویی دیگر نیز مطرح ساخت، چگونه میتوان یقین حاصل کرد که کامپیوترهای امروزین،
بهترین ابزارهای پیادهسازی هوشمندی هستند؟
رؤیای طراحان اولیه کامپیوتر از بابیج تا تورینگ، ساختن ماشینی بود که قادر به حل تمامی مسائل باشد، البته ماشینی که در نهایت ساخته شد(کامپیوتر) به جز دسته ای خاص از مسائلقادر به حل تمامی مسائل بود. اما نکته در اینجاست که این «تمامی مسائل» چیست؟ طبیعتاً چون طراحان اولیه کامپیوتر، منطقدانان و ریاضیدانان بودند، منظورشان تمامی مسائل منطقی یا محاسباتی بود. بدین ترتیب عجیب نیست، هنگامی که فوننیومان سازنده اولین کامپیوتر، در حال طراحی این ماشین بود، کماکان اعتقاد داشت برای داشتن هوشمندی شبیه به انسان، کلید اصلی، منطق(از نوع به کار رفته در کامپیوتر) نیست، بلکه احتمالاً چیزی خواهد بود شبیه ترمودینامیک!
به هرحال، کامپیوتر تا به حال به چنان درجهای از پیشرفت رسیده و چنان سرمایهگذاری عظیمی برروی این ماشین انجام شده است که به فرض این که بهترین انتخاب نباشد هم، حداقل سهلالوصولترین و ارزانترین و عمومیترین انتخاب برای پیادهسازی هوشمندیست.
بنابراین ظاهراً به نظر میرسد به جای سرمایهگذاری برای ساخت ماشینهای دیگر هوشمند، میتوان از کامپیوترهای موجود برای پیادهسازی برنامههای هوشمند استفاده کرد و اگر چنین شود، باید گفت که طبیعت هوشمندی ایجاد شده حداقل از لحاظ پیادهسازی، کاملاً با طبیعت هوشمندی انسانی متناسب خواهد بود، زیرا هوشمندی انسانی، نوعی هوشمندی بیولوژیک است که با استفاده از مکانیسمهای طبیعی ایجاد شده، و نه استفاده از عناصر و مدارهای منطقی. در برابر تمامی استدلالات فوق می توان این نکته را مورد تاُمل و پرسش قرار داد که هوشمندی طبیعی تا بدان جایی که ما سراغ داریم، تنها برمحمل طبیعی و با استفاده از روش های طبیعت ایجاد شده است. طرفداران این دیدگاه تا بدانجا پیش رفتهاند که حتی ماده ایجاد کننده هوشمندی را مورد پرسش قرار داده اند، کامپیوتر از سیلیکون استفاده می کند، در حالی که طبیعت همه جا از کربن سود برده است. مهم تر از همه، این نکته است که در کامپیوتر، یک واحد کاملاً پیچیده مسئولیت انجام کلیه اعمال هوشمندانه را بعهده دارد، در حالی که طبیعت در سمت و سویی کاملاً مخالف حرکت کرده است. تعداد بسیار زیادی از واحدهای کاملاً ساده (بعنوان مثال از نورونهای شبکه عصبی) با عملکرد همزمان خود (موازی) رفتار هوشمند را سبب می شوند. بنابراین تقابل هوشمندی مصنوعی و هوشمندی طبیعی حداقل در حال حاضر تقابل پیچیدگی فوق العاده و سادگی فوق العاده است. این مساُله هم اکنون کاملاً به صورت یک جنجال(debate) علمی در جریان است.
در هر حال حتی اگر بپذیریم که کامپیوتر در نهایت ماشین هوشمند مورد نظر ما نیست، مجبوریم برای شبیهسازی هر روش یا ماشین دیگری از آن سود بجوییم.
تاریخ هوش مصنوعی
هوش مصنوعی به خودی خود علمی است کاملاً جوان. در واقع بسیاری شروع هوش مصنوعی را 1950 می دانند زمانی که آلن تورینگ مقاله دورانساز خود را در باب چگونگی ساخت ماشین هوشمند نوشت (آنچه بعدها به تست تورینگ مشهور شد) تورینگ درآن مقاله یک روش را برای تشخیص هوشمندی پیشنهاد میکرد. این روش بیشتر به یک بازی شبیه بود.
فرض کنید شما در یک سمت یک دیوار (پرده یا هر مانع دیگر) هستید و به صورت تله تایپ باآن سوی دیوار ارتباط دارید و شخصی از آن سوی دیوار از این طریق با شما در تماس است. طبیعتاً یک مکالمه بین شما و شخص آن سوی دیوار میتواند صورت پذیرد. حال اگر پس از پایان این مکالمه، به شما گفته شود که آن سوی دیوار نه یک شخص بلکه (شما کاملاً از هویت شخص آن سوی دیوار بیخبرید) یک ماشین بوده که پاسخ شما را میداده، آن ماشین یک ماشین هوشمند خواهد بود، در غیر این صورت(یعنی در صورتی که شما در وسط مکالمه به مصنوعی بودن پاسخ پی ببرید) ماشین آن سوی دیوار هوشمند نیست و موفق به گذراندن تست تورینگ نشده است. باید دقت کرد که تورینگ به دو دلیل کاملاً مهم این نوع از ارتباط(ارتباط متنی به جای صوت) را انتخاب کرد. اول این که موضوع ادراکی صوت را کاملاً از صورت مساُله حذف کند و این تست هوشمندی را درگیر مباحث مربوط به دریافت و پردازش صوت نکند و دوم این که بر جهت دیگری هوش مصنوعی به سمت نوعی از پردازش زبان طبیعی تاکید کند.
در هر حال هر چند تاکنون تلاشهای متعددی در جهت پیاده سازی تست تورینگ صورت گرفته مانند برنامه Eliza و یا AIML (زبانی برای نوشتن برنامههایی که قادر به chat کردن اتوماتیک باشند) اما هنوز هیچ ماشینی موفق به گذر از چنین تستی نشده است.
همانگونه که مشخص است، این تست نیز کماکان دو پیش فرض اساسی را در بردارد:
1ـ نمونه کامل هوشمندی انسان است.
2ـ مهمترین مشخصه هوشمندی توانایی پردازش و درک زبان طبیعی است. درباره نکته اول به تفصیل تا بدین جا سخن گفته ایم؛ اما نکته دوم نیز به خودی خود باید مورد بررسی قرارگیرد. این که توانایی درک زبان نشانه هوشمندی است تاریخی به قدمت تاریخ فلسفه دارد. از نخستین روزهایی که به فلسفه(Epistemology) پرداخته شده زبان همیشه در جایگاه نخست فعالیتهای شناختی قرار داشته است. از یونانیان باستان که لوگوس را به عنوان زبان و حقیقت یکجا به کار میبردند تا فیلسوفان امروزین که یا زبان را خانه وجود میدانند، یا آن را ریشه مسائل فلسفی میخوانند؛ زبان، همواره شاُن خود را به عنوان ممتازترین توانایی هوشمندترین موجودات حفظ کرده است. با این ملاحظات میتوان درک کرد که چرا آلن تورینگ تنها گذر از این تست متظاهرانه زبانی را شرط دستیابی به هوشمندی میداند. تست تورینگ اندکی کمتر از نیمقرن هوش مصنوعی را تحت تاُثیر قرار داد اما شاید تنها در اواخر قرن گذشته بود که این مسئله بیش از هر زمان دیگری آشکار شد که متخصصین هوش مصنوعی به جای حل این مسئله باشکوه ابتدا باید مسائل کماهمیتتری همچون درک تصویر (بینایی ماشین) درک صوت و… را حل کنند.به این ترتیب با به محاق رفتن آن هدف اولیه، اینک گرایشهای جدیدتری در هوش مصنوعی ایجاد شدهاند. در سالهای آغازین AI تمرکز کاملاً برروی توسعه سیستمهایی بود که بتوانند فعالیتهای هوشمندانه(البته به زعم آن روز) انسان را مدل کنند، و چون چنین فعالیتهایی را در زمینههای کاملاً خاصی مانند بازیهای فکری، انجام فعالیتهای تخصصی حرفهای، درک زبان طبیعی، و…. میدانستند طبیعتاً به چنین زمینههایی بیشتر پرداخته شد.
در زمینه توسعه بازیها، تا حدی به بازی شطرنج پرداخته شد که غالباً عدهای هوش مصنوعی را با شطرنج همزمان به خاطر میآورند. مککارتی که پیشتر اشاره شد، از بنیانگذاران هوش مصنوعی است این روند را آنقدر اغراقآمیز میداند که میگوید:
«محدود کردن هوش مصنوعی به شطرنج مانند این است که علم ژنتیک را از زمان داروین تا کنون تنها محدود به پرورش لوبیا کنیم.» به هر حال دستاورد تلاش مهندسین و دانشمندان در طی دهههای نخست را میتوان توسعه تعداد بسیار زیادی سیستمهای خبره در زمینههای مختلف مانند پزشکی عمومی، اورژانس، دندانپزشکی، تعمیرات ماشین،….. توسعه بازیهای هوشمند، ایجاد مدلهای شناختی ذهن انسان، توسعه سیستمهای یادگیری،…. دانست. دستاوردی که به نظر میرسد برای علمی با کمتر از نیم قرن سابقه قابل قبول به نظر میرسد.
افقهای هوش مصنوعی در 1943،Mcclutch (روانشناس، فیلسوف و شاعر) و Pitts (ریاضیدان) طی مقالهای، دیدههای آن روزگار درباره محاسبات، منطق و روانشناسی عصبی را ترکیب کردند. ایده اصلی آن مقاله چگونگی انجام اعمال منطقی به وسیله اجزای ساده شبکه عصبی بود. اجزای بسیار ساده (نورونها) این شبکه فقط از این طریق سیگنال های تحریک (exitory) و توقیف (inhibitory) با هم درتماس بودند. این همان چیزی بود که بعدها دانشمندان کامپیوتر آن را مدارهای (And) و (OR) نامیدند و طراحی اولین کامپیوتر در 1947 توسط فون نیومان عمیقاً از آن الهام میگرفت. امروز پس از گذشته نیمقرن از کار Mcclutch و Pitts شاید بتوان گفت که این کار الهام بخش گرایشی کاملاً پویا و نوین در هوش مصنوعی است. پیوندگرایی (Connectionism) هوشمندی را تنها حاصل کار موازی و همزمان و در عین حال تعامل تعداد بسیار زیادی اجزای کاملاً ساده به هم مرتبط میداند. شبکههای عصبی که از مدل شبکه عصبی ذهن انسان الهام گرفتهاند امروزه دارای کاربردهای کاملاً علمی و گسترده تکنولوژیک شدهاند و کاربرد آن در زمینههای متنوعی مانند سیستمهای کنترلی، رباتیک، تشخیص متون، پردازش تصویر،… مورد بررسی قرار گرفته است.
علاوه بر این کار بر روی توسعه سیستمهای هوشمند با الهام از طبیعت (هوشمندیهای ـ غیر از هوشمندی انسان) اکنون از زمینههای کاملاً پرطرفدار در هوش مصنوعی است. الگوریتم ژنیتک که با استفاده از ایده تکامل داروینی و انتخاب طبیعی پیشنهاد شده روش بسیار خوبی برای یافتن پاسخ به مسائل بهینه سازیست. به همین ترتیب روشهای دیگری نیز مانند استراتژیهای تکاملی نیز (Evolutionary Algorithms) در این زمینه پیشنهاد شده اند. دراین زمینه هر گوشهای از سازو کار طبیعت که پاسخ بهینهای را برای مسائل یافته است مورد پژوهش قرار میگیرد. زمینههایی چون سیستم امنیتی بدن انسان (Immun System) که در آن بیشمار الگوی ویروسهای مهاجم به صورتی هوشمندانه ذخیره میشوند و یا روش پیدا کردن کوتاهترین راه به منابع غذا توسط مورچگان (Ant Colony) همگی بیانگر گوشههایی از هوشمندی بیولوژیک هستند. گرایش دیگر هوش مصنوعی بیشتر بر مدل سازی اعمال شناختی تاُکید دارد (مدل سازی نمادین یا سمبولیک) این گرایش چندان خود را به قابلیت تعمق بیولوژیک سیستمهای ارائه شده مقید نمیکند. CASE-BASED REASONING یکی از گرایشهای فعال در این شاخه میباشد. بعنوان مثال روند استدلال توسط یک پزشک هنگام تشخیص یک بیماری کاملاً شبیه به CBR است به این ترتیب که پزشک در ذهن خود تعداد بسیار زیادی از شواهد بیماریهای شناخته شده را دارد و تنها باید مشاهدات خود را با نمونههای موجود در ذهن خویش تطبیق داده، شبیهترین نمونه را به عنوان بیماری بیابد. به این ترتیب مشخصات، نیازمندیها و تواناییهای CBR به عنوان یک چارچوب کلی پژوهش در هوش مصنوعی مورد توجه قرارگرفته است.
البته هنگامی که از گرایشهای آینده سخن میگوییم، هرگز نباید از گرایشهای ترکیبی غفلت کنیم. گرایشهایی که خود را به حرکت در چارچوب شناختی یا بیولوژیک یا منطقی محدود نکرده و به ترکیبی از آنها میاندیشند. شاید بتوان پیشبینی کرد که چنین گرایشهایی فرا ساختارهای (Meta –Structure) روانی را براساس عناصر ساده بیولوژیک بنا خواهند کرد.
سیستم انتشار سلولی یا Cell Broadcast چیست؟
سیستم انتشار سلولی (Cell Broadcast)، قابلیت انتشار یک پیغام در محدوده ای به کوچکی یک سلول رادیویی و بزرگی یک کشور را دارا است.
به گزارش آژانس خبری تلفن همراه (همنا)، فقط گوشی هایی که CB-Channel آنها فعال باشد، می توانند پیغام ها را دریافت کنند و این پیغام ها خیلی سریع هستند و ارزش اصلی آن، ارسال یک پیام زنده به میلیون ها گوشی در کسری از ثانیه است.
براساس این گزارش، فناوری سیستم انتشار سلولی اجازه می دهد که یک عبارت یا پیغام Binary از پیش تعیین شده در تمام گوشی های تلفن همراه که به یک سلول مرتبط هستند، انتشار یابد.
پیام های مبتنی بر این سیستم می توانند همزمان به دست تعداد زیادی از گوشی های تلفن همراه برسند و به عبارت دیگر پیغام های SMS-CB به جای ارسال به سمت یک گوشی خاص، مستقیما به سلول رادیویی ارسال می شود.
سیستم انتشار سلولی، سرویسی است مبتنی بر موقعیت مکانی که متمایز با سایر سرویس ها است و پیغام ها را براساس موقعیت محلی ارسال می کند به طوری که می توانند در ناحیه ای به کوچکی یک سلول و به بزرگی کل شبکه یا به هر دو سمت که بین ابعاد باشد، انتشار یابد.
گفتنی است که ارتباط زنده، یک سرویس قابل انتخاب چندزبانه، سرویس اطلاعات ضروری بر اساس موقعیت مکانی، انتشار پیغام های باینری، وقایع، نمایش نزدیک ترین بر روی کانال هایی از گوشی، تبلیغات، اطلاعات پرواز فرودگاه ها، اطلاعات توریستی، اطلاعات ترافیکی، اطلاع رسانی اسلامی، حراجی ها،چت، اخطارهای اضطراری، بازاریابی و نظرسنجی موبایلی، بازی های تلفن همراه و گزارش هایی چون بازار بورس از جمله کاربردهای سرویس انتشار سلولی به شمار می روند.
1. Icann چیست و چه وظایفی را به عهده دارد؟
بدون وجود استاندارد و سیستمى مشخص براى اینترنت , امروزه باید با تداخل نام هاى مختلفى در این جهان پهناور روبه رو می بودیم , اما اینک چنین مشکلى على رغم گوناگونى کاربران و تعدد مکان هاى اتصال به آن وجود ندارد.
ICANN چیست؟
یک سازمان بین المللی غیرتجاری می باشد که در ساحل Del Rey کالیفرنیا قرار دارد , این سازمان امروزه به منظور کنترل و مدیریت بهتر بر منابع اینترنت در کنار حجم قابل توجه مسوولیت ها که عمدتا مربوط به gTLD ها می باشد , این شرکت همچنین مسوولیت پورتکل هاى شناسایى و دامنه هاى اینترنتى عمومى و کشورى و مدیریت روت سرورهاى اصلى اینترنت را برعهده دارد , 13 سرور اصلی را در دنیا تعیین نموده که با نام سرورهای Backbone شناخته شده و با حروف A تا M نامگذاری شده اند , ICANN در حال حاضر بیش از 850 مرکز ثبت دامنه تائید شده در سراسر دنیا دارد که به آنها ICANN Approved Registrar می گویند.
به خاطر آنکه این شرکت در ایالات متحده قرار دارد این سرویس ها تمامى تحت قراردهاى دولت ایالات متحده و همچنین مسوول شماره ها و نام هاى اینترنتى این کشور قرار دارد , ICANN در حقیقت وظایف IANA را انجام مى دهد.
ساختار ICANN به نوعى نیمه دولتى است و تلاش آن حفظ ثبات در اینترنت و فراهم کردن فضاى رقابتى درآن در جهت افزایش ارتباطات اینترنتى است.
ICANN چه وظایفى را به عهده دارد؟
ICANN مسئولیت مدیریت عناصر فنى در این فعل و انفعال را بر عهده دارد تا کاربران در سراسر جهان بتوانند آدرس هاى متعبر را در این شبکه پیدا کنند. مسایل دیگرى چون کنترل محتواى اینترنتى , وضع قوانین براى تجارت روى شبکه , نامه هاى ناخواسته و محافظت از اطلاعات خارج از وظایف تکنیکى ICANN است.
براساس ساختار ICANN دولت ها و دیگر سازمان ها و نهادهاى بین المللى و حتى خصوصى در مدیریت این بخش مهم به آن کمک مى رسانند. چالش اساسى ICANN حفظ ثبات فنى و تکنیکى اینترنت در این عرصه است. به همین دلیل شاید ICANN یکى از بهترین نمادهاى همکارى در عرصه اجتماعات اینترنتى باشد.
این سازمان توسط افراد گوناگونى از کشورهاى مختلف مدیریت مى شود. رییس آن مسقیما در یک دفتر بین المللى قرار دارد.
کمیته مشورتى از اشخاص مستقل و یا سازمان ها و اجتماعات و گروههاى تکنیکى ایجاد شده که ICANN را در تدوین قوانین و مقررات موثر یارى مى کنند. هم اکنون حدود 80 کشور جهان ارتباط نزدیکى را از طریق کمیته مشورتى دولتى با اعضاى هیات مدیره آن دارند.
هیات مدیره ICANN عبارتند از شهروندانى از کشورهاى استرالیا , برزیل , بلغارستان , کانادا , چین , فرانسه , آلمان , غنا , ژاپن , کنیا , کره , مکزیک , هلند , پرتغال , سنگال , اسپانیا , انگلستان و ایالات متحده.
ICANN در حقیقت با استقرار بازار دامنه هاى اینترنتى عمومى (gTLD) کمک موثرى به کاهش قیمت دامنه ها کرده و با این کار بازارى یک میلیارد دلارى در طول سال از خرید و فروش دامین هاى اینترنتى به وجود آمده است.
موسسات تجارى و بانک اطلاعات ICANN
در سال 2000 این سازمان هفت نوع پسوند جدید دامنه عمومى شامل .AERO , .BIZ , .COOP , .INFO , .MUSEUM , .NAME , .PRO را به مجموعه پسوندهاى قبلى خود اضافه کرد و هم اکنون نیز به دنبال پسوندهاى ممکن دیگرى براى افزودن به این مجموعه است.
قطعاً تا کنون به آدرس های IP و یا MAC (اقتباس شده از کلمات Media Access Contorol ) برخورد داشته اید و شاید این سوال برای شما مطرح شده باشد که:
اولا ضرورت وجود دو نوع آدرس چیست؟
ثانیا جایگاه استفاده از آنان چیست؟
MAC Address ، یک آدرس فیزیکی است در حالی که آدرس های IP به منزله آدرس های منطقی می باشند. آدرس های منطقی شما را ملزم می نماید که به منظور پیکربندی کامپیوتر وکارت شبکه، درایو ها و یا پروتکل ها ی خاصی را در حافظه مستقر نمایید مثلاً استفاده از آدرس های IP . این وضعیت در رابطه با MAC Address صدق نخواهد کرد و اینگونه آدرس ها نیازمند درایوهای خاصی نخواهند بود، چرا که آدرس های فوق درون تراشه کارت شبکه قرار می گیرند.
ساختار MAC Address
یک MAC Address بر روی هر کارت شبکه همواره دارای طولی مشابه و یکسان می باشند. (6 بایت و یا 48 بیت).
در صورت بررسی MAC Address یک کامپیوتر که بر روی آن کارت شبکه نصب شده است، آن را با فرمت مبنای شانزده (Hex)، مشاهده خواهید دید.
مثلاً MAC Address کارت شبکه موجود روی یک کامپیوتر می تواند به صورت زیر باشد:
01:23:45:67:89:ab
زمانی که یک تولید کننده نظیر اینتل، کارت های شبکه خود را تولید می نماید، آنان هر آدرس دلخواهی را نمی توانند برای MAC Address در نظر بگیرند (چرا که منحصر بفرد است). در صورتی که همه تولید کنندگان کارت های شبکه بخواهند بدون وجود یک ضابطه خاص، اقدام به تعریف آدرس های فوق نمایند، قطعا امکان تعارض بین آدرس های فوق بوجود خواهد آمد. (عدم تشخیص تولید کننده کارت و وجود دو کارت شبکه از دو تولیدکننده متفاوت با آدرس های یکسان) حتماً این سوال برای شما مطرح می گردد که MAC Address توسط چه افراد و یا سازمان هائی و به چه صورت به کارت های شبکه نسبت داده می شود؟
دلیل استفاده از MAC Address
هر کامپیوتر موجود در شبکه، می بایست با استفاده از روش هایی خاص شناسایی گردد. برای شناسایی یک کامپیوتر موجود در شبکه، صرف داشتن یک آدرس IP به تنهایی کفایت نخواهد کرد. حتماً علاقمندید که علت این موضوع را بدانید. بدین منظور، لازم است نگاهی به مدل معروف OSI - Open Systems Interconnect و لایه های آن داشته باشیم
شبکه فیزیکی
همانگونه که مشاهده می نمایید، MAC Address در لایه Data Link ( لایه دوم مدل OSI) قرار دارد و این لایه مسئول بررسی این موضوع خواهد بود که داده متعلق به کدامیک از کامپیوترهای موجود در شبکه است. زمانی که یک بسته اطلاعاتی (Packet) به لایه Data Link می رسد (از طریق لایه اول)، وی آن را در اختیار لایه بالایی خود (لایه سوم) قرار خواهد داد. بنابراین ما نیازمند استفاده از روش خاصی به منظور شناسایی یک کامپیوتر قبل از لایه سوم هستیم. MAC Address در پاسخ به نیاز فوق در نظر گرفته شده و با استقرار در لایه دوم، وظیفه شناسایی کامپیوتر قبل از لایه سوم را بر عهده دارد.
همه ماشین های موجود روی یک شبکه، اقدام به بررسی بسته های اطلاعاتی نموده تا مشخص گردد که آیا MAC Address موجود در بخش (آدرس مقصد) بسته اطلاعاتی ارسالی با آدرس آنان مطابقت می نماید؟
لایه فیزیکی (لایه اول) قادر به شناخت سیگنال های الکتریکی موجود روی شبکه بوده و فریم هایی را تولید می نماید که در اختیار لایه Data Link، گذاشته می شود. در صورت مطابقت MAC Address موجود در بخش (آدرس مقصد) بسته اطلاعاتی ارسالی با MAC Address یکی از کامپیوترهای موجود در شبکه، کامپیوتر مورد نظر آن را دریافت و با ارسال آن به لایه سوم، آدرس شبکه ای بسته اطلاعاتی (IP) بررسی تا این اطمینان حاصل گردد که آدرس فوق با آدرس شبکه ای که کامپیوتر مورد نظر با آن پیکربندی شده است به درستی مطابقت می نماید.
به منظور برخورد با مشکلات فوق،گروه IEEE هر MAC Address را به دو بخش مساوی تقسیم کرده است:
اولین بخش آن به منظور شناسائی تولید کننده کارت
دومین بخش به تولیدکنندگان اختصاص داده شده تا آنان یک شماره سریال را در آن درج نمایند (کد محصول)
کد تولید کنندگان بر اساس RFC -1700 به آنان نسبت داده می شود. در صورت مشاهده RFC فوق حتما متوجه خواهید شد که برخی از تولیدکنندگان دارای بیش از یک می باشند. علت این امر به حجم گسترده محصولات تولیدی آنان برمی گردد. با این که MAC Address در حافظه کارت شبکه ثبت می گردد، برخی از تولیدکنندگان به شما این اجازه را خواهند داد که با دریافت و استفاده از یک برنامه خاص، بتوانید بخش دوم MAC Address کارت شبکه خود را تغییر دهید (شماره سریال کارت شبکه) علت این موضوع به استفاده مجدد از سریال های استفاده شده در سایر محصولات تولید شده توسط آنان برمی گردد (تجاوز از محدوده مورد نظر) در حال حاضر احتمال این که شما دو کارت شبکه را خریداری نمایید که دارای MAC Address یکسانی باشند، بسیار ضعیف و شاید هم غیر ممکن باشد.
Internic یا Internet Network Information سازمانی است که به ارائه کنندگان مختلف سرویس اینترنت(Isp)آدرس میدهد یا در واقع Domian Name ها را صادر میکند.همانطور که ممکن است پیش شماره تمتم همسایه ها مثلا با عدد 624 شروع شده باشد آدرس IP تمام کامپیوترهای متصل به یک ISP نیز ممکن است با مثلا 5.82 شروع شود.
تارخچه اینترنیک
توزیع کل دامنه ها (Domain Name) در سال 1990 توسط جاناتان پاستل "Jonathan Pastil"، استاد کاپیوتر در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و از بنیانگذاران اینترنت آغاز شد.در آن زمان گروهی تحت عنوان اینترنیک به منظور توزیع دامنه ها تحت نظر جاناتان پاستیل تشکیل شد که عملآ بیشترین کار را در امر تنظیم و توزیع دامنه ها انجم میداد. در حال حاضر در دنیا دامنه های کشوری اصولآ در اختیار پژوهشگاه یا یک نهاد علمی و دانشگاهی است. در ایران نیز امتیاز و مسئولیت دامنه ها بر عهده پژوهشگاه دانش های بنیادی است.اینترنیک زیر مجموعه ICANN(اتحادیه بین المللی ثبت دامنه های اینترنتی)است.
IP:مخفف Internet Protocol یک شماره است که جهت اتصال ما به اینترنت داشتن آن الزامی است.این شماره از چهاربخش تشکیل میشود.
ISP:مخفف Internet Service Provider است و واسطه ای است که ما از طریق آن و ایجاد یک Username و Password میتوانیم به اینترنت دسترسی پیدا کنیم.
Domaine Name:یک اسم که در نقش آدرس اینترنتی ما استفاده میشود و شکل مجازی IP یک سایت اینترنتی محسوب میشود.